کسب درآمد کسب درآمد راستش نمیدونم چرا دارم مینویسم!!!!!!

سلام دوستان عزیز......

راستش نمیدونم چرا دارم مینویسم!!!!!!

یا اصلآ واسه چی دارم مینویسم!!!!!!!

 

خیلی ساده شروع میشه ......اون حس عجیب و میگم. تا بیای ببینی چیه و

 از کجا اومده تمام وجودت و پر میکنه....

خودت هم باورت نمیشه که به این اسونی شروع شد!!!!

حس قشنگیه ولی نمیتونی توصیفش کنی....... نمیتونی راجب اون با کسی

حرف بزنی.......دنبال یه لحظه تنهایی و یه جای خلوتی که به اون

حس و خالق اون فکر کنی.......جدی جدی چطوری شروع شد؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا من اینجوری شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یعنی داره چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اونقدر با خودت حرف میزنی و از خودت سوال های مختلف میپرسی که سر

درد میگیری.........اما پس چرا به جوابی نمیرسم؟؟؟؟؟؟

شب زنده داریهات شروع میشه...........گاهی متوجه اشکای روونه شده

روی گونه هات هم نیستی!!!!!!!!

حالا دیگه کارت شده شبو روز فکر کردن به اون ........گاهی ساعت ها ب

اهاش حرف میزنی.........گاهی توی رویاهات دراغوشش میگیری...........

گاهی حس میکنی که اون قسمتی از زندگیت شده............اخه تنها با

صدای اون ارووم میشی و کنار اون احساس ارامش میکنی.........

دیگه حوصله ی هم صحبتی با دوستات و نداری.............از دستشون فراری

میشی............فقط اون ........میخوای با اون حرف بزنی یا حتی

فقط به اون فکر کنی.........

نقاشی میکشی......... شعرو متن مینویسی و فقط از اون و حست

میگی ........با اینکه میدونی هیچوقت دست نوشته هات و نمیخونه!!!!!!

توی هر صفحه از دفتر و کتابت اسم اونه .............

یه دل پر داری از حرف....میخوای این حسو به کسی بگی......ولی

کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کی میتونه درکت کنه؟؟؟؟؟؟ کیه که با شنیدن حرفات سرزنشت

نکنه؟؟؟؟؟؟؟؟ کیه که تا اخر به حرفات گوش کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کی؟؟؟؟؟

هیچکس.............هیچکی نمیتونه حست و بفهمه حتی خودش..............اخه

چرااااااااااااااااااااااااااااااااااا ؟؟؟؟!!!!!!!!

تصمیم میگیری ساکت بمونی وحرفی نزنی...............گلوت درد میکنه

احساس میکنی داری خفه میشی!!!!!!!!!!

نه حرفی نمیزنم.

دیگه کنترل اشکاتو نداری...........خواب واست مفهومی نداره...........چقدر

اروم شدی!!!!!این تو بودی که اینقدر شادو سرزنده بودی؟؟؟؟؟؟؟

پس چرا صدات در نمیاد؟؟؟؟؟صدای خنده هات کجا رفتن!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

نکنه دیوونه شدم.............................!!!!!!!!!

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همش دلهره داری ..............دلت بی قراره............دنبال یه چیزی

میگردی...........

کلافه شدی ..........حس میکنی بدون اون نمیتونی زندگی کنی .........شده

تمام زندگیت...............

 

ای خدا یعنی چی به سرم اومده؟؟؟؟؟؟؟

کم کم دست به دامن خدا میشی..................

.اما از خدا چیرو بخوام................

فقط میگی خدایا کمکم کن ..................بعدش هم تا یک

 ساعت سرت روی مهره و به اون فکر میکنی و اشک میریزی.

چقدر روزها دیر میگذره ........هر یک ثانیه به اندازه ی یک

 عمر طول میکشه...........

همش میگی دوستش داری................اما اون باورت نداره...........

.اخه چراااااااااااا!!!!!!!!

قلبت داره سنگینی میکنه.............. انگار از جا داره کنده میشه............

.حالا چیکار کنم؟؟؟؟؟

فکر اینکه یه لحظه نداشته باشیش دیوونت میکنه.......

اون واست مثل نفس شده..........

حالا دلواپسی نکنه کسی این نفس رو ازت بگیره!!!!!!!!!

خدایا خودت کمکم کن.

حضورشو کمتر حس میکنی.........یعنی چی داره میشه..........

.این نشونه ها که میبینم چیه........

این حرفا که میشنوم چیه.............

نه خیانت نمیکنه...............من که بهش خیانت نکردم!!!!!!!

وای دارم خفه میشم.........چرا نمیتونم نفس بکشم........

.این اشکای لعنتی چی از جون من میخوان.

نه من مطمئنم.......اون با کسی نیست.

کسی حق نداره اونو از من بگیره...............نه اجازه نمیدم......

اون به من قول داده...................

 

ببخشید دیگه نمیتونم بنویسم .حالم خوب نیست.

میبینید این حالا روز منه ...............به همین سادگی شروع

 میشه ولی کی میدونه اخرش چی میشه؟؟؟

 

راستی راستی اسم این حس چیه!!!!!!!!!!!!!!!!

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[ شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ] [ 11:36 ] [ یاسر ]

[ ]

تـ ـو بـ ـرو…

مـ ـن هم برای اینکـ ـه راحـ ـت تربروی…

می گویـ ـم : برو “خیـ ـالی نیسـ ـت “

امـ ـا…

کیسـ ـت که ندانـ ـد…

بی تـ ـو…

تنهـ ــا چیـ ـزی کـ ــه هسـ ـت…

“خیـ ـال توسـ ـت” …

 

[ شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ] [ 11:35 ] [ یاسر ]

[ ]

[ شنبه 31 فروردين 1392برچسب:Love, lovely, عاشقانه, عشق, عکس های عاشقانه, کارت پستال های عاشقانه, ] [ 11:30 ] [ یاسر ]

[ ]

از راه دور میبوسمت

ای شاخه گل عروسکم

ای آخرین لحظه ی من

بی تو میگیره نفسم

با اینکه دورم از تو

با اینکه هستی بی خبر

میخوام به آخر برسه

قصه تلخ این سفر

از من نگو*از من نپرس* که بی تو میمیرم و باز*از من که بارون چشام*از دوریه تو میباره

از من که یادو خاطرت هرگز فراموشم نشد*از سختیه دوریه تو هرگز دلم آروم نشد

 

[ شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ] [ 11:25 ] [ یاسر ]

[ ]

کدوم کوچه ها به تو راه دارن؟

دیگه نمی فهمم ، مغزِ  داغونه / تازه فهمیدم که هفته رفته ۴ روزش

کی میگه سختِ خیلی هم خوب آره آسونه / زندگی ، وقتی یادت بره قانونش

تو بودی صدای عربده نمی اومد از این اتاق / مامانم صدا خندمو میشنید نه جیغ و داد

منم تو فکرم نبود همش لعنتی کجایی / کجایی ؟ خستم از این اوضام...

 

[ شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ] [ 11:23 ] [ یاسر ]

[ ]

چی بنویسم اینجا؟

...کاشکی بیشتر مواظب عشقمون! بودیم

...کاشکی کارایی که نباید میکردیم و نمیکردیم

...کاشکی بیستر حواسمون به هم بود

...کاشکی وبلاگمونو بیشتر آپ میکردیم

...کاشکی خاطراتمونو بیشتر اینجا مینوشتیم

...کاشکی از پیش هم بودنامون عکس میگرفتیم

...کاشکی بیشتر بهت  توجه میکردم

یادش بخیر حرفاش یادمه.... دوس داش باش بیشتر بیرون برم..... یه وقتا باش بد حرف میزدم بعدش ناراحت میشدم ......

.....تو وبلاگمون فقط یه موضوع داشتیم اونم "عشق" بود ولی حیف که عشقمون یکی نبود

....................................کاشکی دنیا برمیگشت عقب

[ شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ] [ 11:7 ] [ یاسر ]

[ ]

[ سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:بهترین عکس های عاشقانه با متن فارسی, ] [ 18:20 ] [ یاسر ]

[ ]

مـــن چقــدر دلتنگــــم

و چقدر تشنــــه لبخند کسی کـــه بــــــاران را میشناسد

دریـــــا رامیفهمد

و میداند سنگ سنگ است و نبـــــاید پــــــرتــاب کرد...







گاه

سکوت بیجا

همه چیز را بر باد میدهد!

همانگونه که حرّافی تمام آرامش را!

 

[ سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, ] [ 18:3 ] [ یاسر ]

[ ]


در زلال شب
شب هایم بارانی است
روزهایم می گذرد
من باران اشک می خواهم
آنقدر باران می خواهم تا بتوانم تمام دلتنگی هایم را در آن زلال کنم


 





سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان..
من هم ..اگر بگذارند ...
دارم خرده های دلم را...
چسب میزنم... راستی این دل ...
دل می شود ؟









مرد از زن خیلی تنهاتره!
مرد لاک به ناخوناش نمیزنه که هروقت دلش یه جوری شد،
دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از خودش خوشش بیاد!
مرد موهاش بلند نیست که توی بی کَـسی کوتاهش کنه و اینجوری لج کنه با همۀ دنیا!
مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالی شه!
مرد حتی دردهاشو اشک که نه،یه اخـمِ خشن میکنه و میچسبونه به پیشونیش!
یه وقتایی ، یه جاهایی ، به یه کسایی باید گفت :
"میـــــــــــــم ... مثلِ مـــــرد

 

[ سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, ] [ 18:1 ] [ یاسر ]

[ ]

گاهی عمر تلف میشود ؛

به پای یک احساس ….

گاهی احساس تلف میشود ؛

به پای عمر !

و چه عذابی میکشد ،

کسی که هم عمرش تلف میشود ؛

هم احساسش ........

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


گاهی لحظه های سکوت

پرهیاهو ترین دقایق زندگی هستند

مملو از آنـچه می خواهیم

بگوییم ولی نمی توانیم بگوییم …


برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید





آری از پشت کوه آمده ام !!!

چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد


برای عشق خیانت کرد


برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد


برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند


وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم


می گویند: از پشت کوه آمده...


ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم


و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد !


تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ...

[ سه شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, ] [ 14:53 ] [ یاسر ]

[ ]

به نام خدا
یه روز یه عزیزی میگفت: دوستی رو از زنبور یاد نگرفتم
که وقتی از گل جدا میشه میره سراغ یه گل دیگه،
دوستی رو از ماهی یاد گرفتم که وقتی از آب جدا میشه میمیره،
چند ساعتی رفتم توی فکر دوستی،زنبور،ماهی،....
ما دوستی رو از کی یاد گرفتیم؟
از آدمهایی که این روزها از گلی جدا نشده میرن سراغ گل دیگه؟
یا از آدمهای ماهی نما؟؟؟
دلمون و دریا می کنیم واسه دوستایی که فکر می کنیم برامون می میرند
غافل از اینکه این روزها همه درسهای بازیگری رو از بهرند
وباز یه کلاه بزرگتر از قبلی ها میره روی سرمون
و سرمون رو از سنگینی این همه کلاه نمی تونیم بلند کنیم
و هر کسی ما رو میبینه دلش میسوزه که توی اینهمه گرگ چه آدم سر به زیری!!!
واقعا ایول داره!!! بابا سرتو بگیر بالا ببین دوروبرت چی میگذره....
ما که اصلا نفهمیدیم این دوستی که میگن چیه!؟!
از کجا میشه خرید! اصلا گیر میاد؟
بعضیا میگن کمیاب شده، حتی توی ناصر خسرو هم نمیشه پیداش کرد!!!
ولی من پیداش میکنم،
به همه ثابت میکنم که دوستی هنوز هست،
من احساسش می کنم،
احساس زبان روحه و روح که اشتباه نمیکنه،می کنه؟؟؟؟؟

خانم مریم صفری

[ سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, ] [ 17:53 ] [ یاسر ]

[ ]


با کسی باش که
وقتایی که دلت گرفته
حوصله نداری
ناراحتی
حس میکنی یه دنیا غم داری
بلد باشه شادت کنه
راه قلبتو بلد باشه
تنهات نزاه



خــــدا تنها روزنه امیدی است كه هیچگاه بسته نمی شود،
تنها كسی است كه با دهان بسته هم می توان صدایش كرد،
با پای شكسته هم می توان سراغش رفت،
تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمی دارد،
تنها كسی است كه وقتی همه رفتند می ماند،
...وقتی همه پشت كردند آغوش می گشاید،
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود
و تنها سلطانی است كه دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه كردن.
خـــــــــــدا را برایتان آرزو دارم...

[ دو شنبه 30 فروردين 1392برچسب:, ] [ 14:57 ] [ یاسر ]

[ ]

شعر «زندگی» از سهراب سپهری

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم/ زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت/ زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست.....
 
شب آرامی بود
 می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
 
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
                           سهراب سپهری

[ دو شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:56 ] [ یاسر ]

[ ]

خاطــــــره

یعنی :


یک سکوت غیرمنتظره


میان خنده های بلند





نــه از تنهــایــی مــی‌تــرســم،

نــه از تنهــا مــانــدن!


تــرســم از


تنهــا بــودن،


در كنــار دیگــــــری ســت . . .

[ دو شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, ] [ 16:53 ] [ یاسر ]

[ ]


دراز می کشم
روبروی آسمان
با سرانگشت خیالم می کشم
ستاره ای نیمه جان...

نشسته بر بالینش

آدمکی تنها...
دعا بر لب
در حسرت آمین ها...

آدمک غمگین

چقدر شبیه من
ستاره ای ندارد
میان هفت آسمان...


برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید



دریای نگاهت آرام بود
جذب موج های مهربانیت شدم...

نمی دانستم

در پس آنهمه آرامش
طوفانی نهفته
خشمگین

چنان در هم کوبید

احساسم را
غرق شدم...

خسته

شکسته
غمگین

ببین چطور

بازیچه ی جزر و مد احساست شدم...




برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید



گاهی وقتا یه عمر نمی تونی خودتو ببخشی
که چرا به اندازه لحظه ای به حرف وقول یکی اعتماد کردی
چون بعضی ها به اندازه یه ثانیه هم ارزش ولیاقت خوب فکر کردن وندارن
 شرافت گرگ خیلی بهتر از روباه مکاره..


 

[ دو شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, ] [ 14:51 ] [ یاسر ]

[ ]

دلتنگي
پیچیده نیست...

یکی دل...یک آسمان....یک بغض و....آرزوهای ترک

خورده...

به همین سادگی...!

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:28 ] [ یاسر ]

[ ]

از سکـــوتــم بتـــرس ...!

وقتــي که ساکـــت مي شوم ...

لابـد همــه ي درد دل هايــم را بــرده ام پيش خــــدا ...

بيشتر که گوش دهــي ..

از همــه ي سکوتـــم .. از همــه ي بودنــم ..

يک "آه" مي شنـــوي ...

و بايد بترســي ..

از "آه" مظـلـومـي که فريــاد رسـي جز خـدا ندارد...

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:26 ] [ یاسر ]

[ ]

خستــه ام ...

ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم...

چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز...

ولــی رازی نـدارم...

چــون مدتهــاست دیگــر کسی را "خیلــی" دوست ندارم


 

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:23 ] [ یاسر ]

[ ]

دیشـــب خـــدا آروم صـــدام كـــرد و گفــــت : خـــــوابی؟


عشــــقت داره قــــربون یــــكی دیــــگـه میــره... 

اونـــوقت تــــو راحت خوابیــــدی؟؟؟!!! .....

لبخنــــدی زدم و گفتــــم : خـــــــــدا جونم "

این همون مخــــلوقی هست كـﮧ وقتــی آفریدیـــش به خودت آفـــــری

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:22 ] [ یاسر ]

[ ]

تصویر
متحرک زیباسازی وببـآ مـטּ لـج نڪـטּ بغــض نـفهمـ !

ایـטּ ڪہ خــوבت رآ گوشـہ ے گـلو قـآیـمـ ڪنـے ،

چـیزے رآ عـوض نمـے ڪنـב ...

بـالآخـره یـآ اشڪ میـشـوے

בر چـشـمـآنـمـ

یـآ عُـقــבه בر בلـمـپس :

انــتــظــــار نـבاشتــــ ﮧ باشَیـב خنـבه‌ام واقعـــــے باشـב

ایــטּ روز‌ها فقط زنـבه‌ام تـــا בیگراטּ زنـבگـــــے کننـב !تصویر
متحرک زیباسازی وب

 

 

AX-LOVE-XA.BLOGFA.COM

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 8:41 ] [ یاسر ]

[ ]

کــــــاش مـخــــــابـــرات
یـــه روز صـبــــح بـهـــت اس ام اس مـیــــداد:
مشترک محترم و عزیز ما،
شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفش رو نزن،
اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب، ( پاییز بود فکر کنم)،
اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم

که پای تلفن خوابمون برد،
یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم
حالا مشترک
حالا مشترک محترم و عزیز،
چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟
چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
منِ مخابرات، اون دوره رو باهاتون زندگی کردم، حقمه که بدونم
تو هم اس ام اس بدی بگی:
بیخیال رفیق،این روا هم میگذره...


[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 8:40 ] [ یاسر ]

[ ]

اسمشو از موبايلت پاك مي کنی...
مسيجاش ديليت مي شه...
به دوستات ميگي حق ندارين جلوم اسمشو بيارين.
به خودت تلقين مي كني که فراموشش کردی...
اما...
با جاي خاليش تو قلبت چيكار مي كني.
با اين همه تشابه اسمي چيكار مي كني..
با اهنگايي كه باهاش گوش ميكردي چيكار مي كني..
وقتي غذايي كه دوس داره رو مي خوري و يادت ميادش چيكار مي كني...
وقتي ازت سراغشو مي گيرن چيكار مي كني...
وقتي تيكه كلامشو مي شنوي چيكار مي كني...


 

خدا جون میشه یواشکی بهم بگی ....


اونی که ازش بی خبرم چه حالی داره...؟!

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 8:38 ] [ یاسر ]

[ ]

خــــــــیلی ســـخــتـــه

نصفه شبــــی بغض گـــــلوتو بگیــــــره و دلتنگــــــش بشـــی

فکــــــــر کنی شایـــــــد مثل قدیمـــا

باز هـــــم یه اس گــــاه و بی گــــاه بده و بپرسه خوابی یا بیـــــدار ..؟

.
.
.

ولـــــــی بــاید قبول کنی

اون هیچوقت مال تـــــو نبوده . . .

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 8:37 ] [ یاسر ]

[ ]

[ چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:, ] [ 16:29 ] [ یاسر ]

[ ]

من از اون آسمون آبي ميخوام

من از اون شباي مهتابي ميخوام

دلم از خاطره هاي بد جداست

من از اون وقتاي بيتابي ميخوام

من ميخوام يه دسته گل به آب بدم

آرزوهامو به يك حباب بدم

سيبي از شاخه ي حسرت بچينم

بندازم رو آسمونو تاب بدم

گل ايوون بهاره دل من

يه بيابون لاله زاره دل من

مثل يك دسته گل اقاقيا

دلم آواز ميخونه بيا... بيا...

تو ميري پشت علف ها گم ميشي

من ميمونم و گل اقاقيا

گل ايوون بهاره دل من

يه بيابون لاله زاره دل من

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 16:49 ] [ یاسر ]

[ ]

     سالهاست با بغضی کال با خاطراتی خسته زیر بارانی ترین درخت عشق به انتظار دوباره روییدنت ایستاده ام. پر از بهانه ام، خسته از قهر زمانه، پروانگی را بیدار می کنم تا از تو بگوید و من را برای همیشه سکوت کنم. آهنگ دلنشین باران، طنین صدایت را برایم به ارمغان می آورد، صدایی که تبلور عشق در آن موج می زند و مرا به سرزمین افسانه ای خاطرات می برد، صدایی که رویاهای سبز کودکی ام را تعبیر می کند. آری واژه های زیبا چنان لحظه هایم را به یاد ماندنی می کند که همیشه تورا می سرایم، امروز باران می بارد و من ...

تو برايم آواي باراني ...

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 16:48 ] [ یاسر ]

[ ]

همه جای دنیا پسر ها و دختر ها در روز نیم ساعت با هم هستند و بیست و سه ساعت و نیم دیگه رو به کارهای عادی زندگی خودشون مشغولن(خوردن ? خوابیدن? مطالعه? درس خوندن? کار کردن و..) اما تو ایران دختر ها و پسر ها بیست و سه ساعت و نیم به این فکر می کنن که چطوری میشه نیم ساعت با هم باشن

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 10:2 ] [ یاسر ]

[ ]

همه میگن که تو رفتی، همه میگن که تو نیستی 
همه میگن که دوباره دل تنگم‌و شکستی 
دروغه.. 

چه‌جوری دلت میومد من‌و اینجوری ببینی 
با ستاره‌ها چه نزدیک من‌و تو دوری ببینی 

همه گفتن که تو رفتی، ولی گفتم که دروغه! 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:31 ] [ یاسر ]

[ ]

نبض مرا بگیر
نبضم نمیزند
انگار مرده ام
انگار رفته ام
در برزخی که تو
آرام خفته ای


ادامه مطلب

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:30 ] [ یاسر ]

[ ]

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبارآلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور


ادامه مطلب

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:27 ] [ یاسر ]

[ ]

 روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر می‌کرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و به سرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرف‌یاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: “بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آن‌ها سپری کن.”


ادامه مطلب

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:15 ] [ یاسر ]

[ ]

رسم دیرینه عاشقا رو خوب ادا کردی… منظورم چیه؟ بی وفایی در عشق را میگم که تو در حق عاشقت ادا کردی… بهت بر خورد!؟ تو به این تنها گذاشتنم چی میگی؟ قسمت و تقدیر لابد… ول کن تو رو خدا این حرفا رو دیگه خریداری نداره… یه حرف تازه تر بگو… بلد نیستی من بگم… پس خوب گوش کن… آرمانی که تو دلم داشتم بر آورده نشد… آرزوی رسیدن به تو برای همیشه در دلم خاموش شد… نمی دونم شاید هم حق با تو باشه و سرنوشتمون باید همین جوری رقم می خورد… باید بگم لعنت به این سرنوشت… چه زود یادت رفت دوستیمون… خدایش من که حسود نیستم تو خوشبخت بشی… ولی دلم می خواست فراموشم نکنی… من دوباره یه روز می بینمت اون روز چه جوری تو چشم من نگاه میکنی…؟ تو میدونی درد جدایی چیه؟ میدونم اگه دوباره ببینمت دیگه بی توجه از کنارم رد میشی…! آخه من کهنه شدم واست… شاید دیگه نشناسی منو! تو یه عروسک دیگه داری که با احساساتش بازی کنی…عشق من عروسک جدید مبارک… خدا کنه قدر اونو بدونی تا مثل من نشه… میدونم که میدونی قدرشو… چون عشق پاک من تجربه خوبی برات بود… من باید به تنهایی تاوان عشق را پس بدم… من باید در سکوت لحظه ها بشکنم و صدای شکسته شدنم را جز خودم هیچ کس تا حالا نشنیده و نباید بشنوه… می خوام حالا که رسوای عشق شدم دیگه رو به خاموشی برم… دیگه آه و افسوس هم فایده نداره… دیگه عشق واسم رنگ خاکستری شده… دیگه رنگهای روشن عشق به سوی من نمیاد…بعد رفتنت دوست ندارم کسی تو خلوت لحظه هام بیاد… آخه همیشه تو در یادمی… می خوام تنها باشم تنهاترین تنهای دنیا

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:12 ] [ یاسر ]

[ ]

با یک شکلات شروع شد . من یک شکلات گذاشتم کف دستش . او هم یک شکلات گذاشتم توی دستم . من بچه بودم ، او هم بچه بود . سرم را بالا کردم . سرش را بالا کرد . دید که مرا می شناسد . خندیدم . گفت : « دوستیم ؟» گفتم :«دوست دوست» گفت :«تا کجا ؟» گفتم :« دوستی که تا ندارد » گفت :«تا مرگ؟» خندیدم و گفتم :«من که گفتم تا ندارد» گفت :«باشد ، تا پس از مرگ» گفتم :«نه ،نه،گفتم که تا ندارد». گفت : «قبول ، تا آن جا که همه دوباره زنده می شود ، یعنی زندگی پس از مرگ. باز هم با هم دوستیم. تا بهشت ، تا جهنم ، تا هر جا که باشد من و تو با هم دوستیم .» خندیدم و گفتم :«تو برایش تا هر کجا که دلت می خواهد یک تا بگذار . اصلأ یک تا بکش از سر این دنیا تا آن دنیا . اما من اصلأ تا نمی گذارم » نگاهم کرد . نگاهش کردم . باور نمی کرد .می دانستم . او می خواست حتمأ دوستی مان تا داشته باشد . دوستی بدون تا را نمی فهمید .


ادامه مطلب

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:2 ] [ یاسر ]

[ ]

 می گوید: کلمات گاهی بار معنایی خود را از دست می دهند …

این روزها “دوستت دارم” ها دیگر قلب کسی را به تپش وا نمیدارد !

و گونه کسی را سرخ نمیکند !

می گویم: مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از تکـرار است !

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 9:1 ] [ یاسر ]

[ ]


 

 آری از پشت کوه آمده ام…

چه می دانستم این ور کوه باید برای ثروت، حرام خورد؟!

برای عشق خیانت کرد

برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد

برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند

وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم

می گویند: از پشت کوه آمده!

ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد، تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ!

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 8:59 ] [ یاسر ]

[ ]

 عمری فرشته هم که باشی
یک اشتباه....
فقط کافی ست یک اشتباه از تو ببینند
تا از تو ابلیس بسازند....

[ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ] [ 8:54 ] [ یاسر ]

[ ]